کد مطلب:210694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

خلع و لبس عالم وجود
در مصالح ساختمان وجود پیوسته خلع و لبس و صورت و تلاش صورت می گیرد.

و این عناصر و موالید و مصالح ساختمان گیتی هر دم و هر عصری صورت گذشته را از دست می دهد و صورت نوینی به خود می گیرد كه آن را حكماء خلع و لبس گویند و در فلسفه اشراق و منشاء فصلی مشبع راجع به این بحث هست فقط اینجا می خواهیم بگوئیم انسان در مراحل تكاملی ناچار از خلع و لبس است نطفه اولیه غیر از علقه و غیر از مضغه است و به همین ترتیب غیر از قوه نباتی و حس و حركت حیوانی و غیر از نیروی انسانی است كه به ترتیب تكاملی رشد و ارتقاء پیدا می كند تا از راه عقل فعال به كمال مطلوب برسد.



از ملك هم بایدم پران شوم

آنچه اندر وهم ناید آن شوم



ما چو واقف گشته ایم از چون و چند

مهر بر لب های ما بنهاده اند



تا نگردد رازهای غیب فاش

تا نگردد منهدم نظم معاش



تا ندرد پرده غفلت تمام

تا نماند دیگ حكمت نیم خام



برنیفتد از طبق سرپوش غیب

تا نبیند دیدنی را چشم ریب



این جهان دریا و تن ماهی و روح

یونس محجوب از نور صبوح



گر مسبح باشد از ماهی رهید

ورنه در وی هضم گشت و ناپدید



ماهیانی جمله روح بی جسد

نی در ایشان كبر و كین و نی حسد



ماهیان را گر نمی بینی پدید

كوش تا تسبیحشان آخر شنید



تا ز لالا می گریزی وصل نیست

زانكه لالا را ز شاهد فصل نیست



بدین ترتیب دیدیم كه مكتب جعفری از نظر علوم فلكی بر تمام مكتب ها رجحان و برتری داشته و آنچه می دانسته اند هنوز پرده های علم بالا نرفته تا دانش آنها معلوم گردد.



باش تا صبح دولتش بدمد

كاین هنوز از نتایج سحر است





[ صفحه 128]